حسین رضایی

سلام اگه تونستید توی 15 سانیه این 😑 رو بین این 😐 ها بیداکنید جایزه دارید🎁 😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐...

بسم الله الرحمن الرحیم از آنجایی که شعر هم خانواده شعور هست من به شعر علاقه بسیار زیادی دارم و کلاس شعر هم رفتم، من سه تا استاد دارم: استاد مجتبی خرسندی، استاد محمد شهریاری و استاد محمد جواد الهی پور که کارشون خیلی درسته مجتبي خرسندی👆 محمد شهریاری👆 محمد جواد الهی پور👆 کبوتر از قفس آزاد می شود، من نه راهی آسمان ها میشود، من نه اگرچه هر دو اسیریم اما حیف!  او بعد از مرگ از قفس آزاد می شود من نه ...

ســـلام به شما دوستان  راستش من ی چند وقتی سرم شلوغ بود نتونستم بیام ولی الان دوباره اومدم😊 راستی ولادت حضرت زهرا رو به همتون تبریک میگم🌹🌹🌹

ســـــــلام به همه  ببخشید چند وقت نبودم چون امتحان داشتم خدارو شکر همین چهارشنبه تموم شد😁 الان هم تو راه تهران هستیم جای همتون خالیِ الان هم تو راه چند بیت شعر گفتم: 🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺 از ملائـک این خبر ها می رسـد  مولد ام ابیـها می رسـد 🌿🍃🌿🍃 مژده ای اهل زمین از آسمان قرة عین پیمبر می رسـد 🌿🍃🌿🍃 نو بپوشید کوچه را جارو کنید  چون که ام حجة الله می رسـد 🌿🍃🌿🍃

سلاااااام سلام به همتون اون عکس هایی که گذاشته بودم از اینترنت دانلود کرده بودم ولی این عکس هایی که الان گذاشتم همشون واقعی هستن این عکس ملوس کوچولوِ ...

سلام دوباره به همه ی شما  من دوتا پسر ( پرنده🐦 ) دارم که اسم یکی شون فندوقِ اسم یکیشون ملوسِ خیلی ناز و خوشگلن 😘😍 هردوتا شون هم سخنگو هستن🐤 میگن : ( فندوق ، بوس بده ، بدو بیا ، بابا ) مال من هم همین شکلیِ ی دونه هم داستم که این شکلی بود👇 اون یکی پرنده ام ( ملوس ) این شکلیِ 👇😘 ...

توی خونه ای که بزرگ تر ها کوچک بشن کوچک تر ها هرگز بزرگ نمیشن!!! یه روز به خداگفتم: بیا جهان را تقسیم کنیم آسمان مال من ... ابرش مال تو دریا مال من ... موجش مال تو ماه مال من ... خورشید مال تو خدا گفت: تو فقط بندگی کن همه ی دنیا مال تو! ... من هم مال تو!!! اون موقه ها که ما خواب بودیم ، اون بیدار بود ، مواظب ما بود ، اصلا اسمش قاسم بود و کارش تقسیم ، تقسیم میکرد  می گفت : قصه و قم ها مال من ... شادی ها مال شما می گفت : بی خوابی ها مال من ... شما راحت بخوابین قاسم بود دیگه تقسیم میکرد می گفت : دور از خوانواده بودن مال من ... شما راحت بیش خوانوادتون باشید می گفت : تیر و ترکش مال من ... روضه ریحانت النبی مال ...